نه زمين خاك قديمی، نه هوا همون هواست
تا چشام كارميكنه هر چی كه مونده نا بهجاست
دست راستتان را روی گونهی چپ قرارداده، به طوری كه شست دستتان روی لبها قرارگيرد. درحالی كه با انگشت شست لبانش را نوازش ميكنيد، بوسهی كوچكی از گونهی راستش گرفته و با دست ديگر موهايش را نوازش كنيد.بوييدن موها با حالت اروتيك فراموش نشود.
به سرعت با هر دو دست صورتش را گرفته و يكی دو دقيقه خيره در چشمانش نگاه كنيد. گاهی نگاهتان از چشمها به سمت لبها و بالعكس حركت كند.نگذاريد هيچ حركتی كند. اگر خواست چيزی بگويد يا حركتی كند مانع شويد.سپس دوباره ببوسيدش؛ گونه يا پيشانی.
به طور ناگهانی بلند شويد، تلويزيون را روشن كنيد. "فوتبال" يا "فشن" . خيلی عادی با صدای بلند بگوييد:" بيا اين يارو رو ببين. واییی چه شوتی زد!" يا " واییی بيا اينو ببين چه هيكلی داره! تو نميخوای رژيم بگيری !؟" "عزيزم يه شيشه آب مياری؟"
كسی به فكر گلها نيست
كسی به فكر ماهیها نيست
كسی نمیخواهد
باوركند كه باغچه دارد میميرد
كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كردهاست
كه ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود
و حس باغچه انگار
چيزی مجردست كه در انزوای باغچه پوسيدهست.
...
حياط خانهی ما تنهاست
حياط خانهی ما تنهاست
تمام روز
از پشت در صدای تكهتكه شدن میآيد
و منفجرشدن
همسايههای ما همه در خاك باغچههاشان به جای گل
خمپاره و مسلسل میكارند
همسايههای ما همه بر روی حوضهای كاشيشان
سرپوش میگذارند
و حوضهای كاشی
بی آنكه خود بخواهند
انبارهای مخفی باروتند
و بچههای كوچهی ما كيفهای مدرسهشان را
از بمبهای كوچك
پركردهاند.
حياط خانهی ما گيج است.
...
و قلب باغچه در زير آفتاب ورم كردهاست
و ذهن باغچه دارد آرام آرام