كسی به فكر گلها نيست
كسی به فكر ماهیها نيست
كسی نمیخواهد
باوركند كه باغچه دارد میميرد
كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كردهاست
كه ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود
و حس باغچه انگار
چيزی مجردست كه در انزوای باغچه پوسيدهست.
...
حياط خانهی ما تنهاست
حياط خانهی ما تنهاست
تمام روز
از پشت در صدای تكهتكه شدن میآيد
و منفجرشدن
همسايههای ما همه در خاك باغچههاشان به جای گل
خمپاره و مسلسل میكارند
همسايههای ما همه بر روی حوضهای كاشيشان
سرپوش میگذارند
و حوضهای كاشی
بی آنكه خود بخواهند
انبارهای مخفی باروتند
و بچههای كوچهی ما كيفهای مدرسهشان را
از بمبهای كوچك
پركردهاند.
حياط خانهی ما گيج است.
...
و قلب باغچه در زير آفتاب ورم كردهاست
و ذهن باغچه دارد آرام آرام