پسرحاجی
تشريح و توصيف درونيات و برونيات سايبريزه شده‌ء پسر يك حاج‌آقا
Friday, May 12, 2006
گوهری در صدف

خواهر محجبه در حال شيرجه و عامل استكبار جهانی بدون تنبان در حال فرار !!!


Tuesday, May 02, 2006
مثه ابرای زمستون دلم از گريه پره

نه زمين خاك قديمی، نه هوا همون هواست

تا چشام كارميكنه هر چی كه مونده نا به‌جاست

...



خورشید خانوم امروز مرد...

Sunday, April 30, 2006
مردونه‌ی اول

دست راستتان را روی گونه‌ی چپ قرارداده، به طوری كه شست دستتان روی لبها قرارگيرد. درحالی كه با انگشت شست لبانش را نوازش ميكنيد، بوسه‌ی كوچكی از گونه‌ی راستش گرفته و با دست ديگر موهايش را نوازش كنيد.بوييدن موها با حالت اروتيك فراموش نشود.

به سرعت با هر دو دست صورتش را گرفته و يكی دو دقيقه خيره در چشمانش نگاه كنيد. گاهی نگاهتان از چشمها به سمت لبها و بالعكس حركت كند.نگذاريد هيچ حركتی كند. اگر خواست چيزی بگويد يا حركتی كند مانع شويد.سپس دوباره ببوسيدش؛ گونه يا پيشانی.

به طور ناگهانی بلند شويد، تلويزيون را روشن كنيد. "فوتبال" يا "فشن" . خيلی عادی با صدای بلند بگوييد:" بيا اين يارو رو ببين. وای‌ی‌ی چه شوتی زد!" يا " وای‌ی‌ی‌ بيا اينو ببين چه هيكلی داره! تو نميخوای رژيم بگيری !؟" "عزيزم يه شيشه آب مياری؟"

Tuesday, April 25, 2006
كيك زرد در دانشگاه پلی‌تكنيك تهران

كيك زرده ديگه، الكی كه نيست! يه دونه بيشتر از همه داره! آقا دارنگی و برازندگی! حرفيه!؟

بقيه‌اش رو اينجا پيدا كنيد


Friday, April 21, 2006
دلم برای باغچه می‌سوزد - فروغ فرخزاد

كسی به فكر گلها نيست

كسی به فكر ماهی‌ها نيست

كسی نمی‌خواهد

باوركند كه باغچه دارد می‌ميرد

كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده‌است

كه ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می‌شود

و حس باغچه انگار

چيزی مجردست كه در انزوای باغچه پوسيده‌ست.

...

حياط خانه‌ی ما تنهاست

حياط خانه‌ی ما تنهاست

تمام روز

از پشت در صدای تكه‌تكه شدن می‌آيد

و منفجرشدن

همسايه‌های ما همه در خاك باغچه‌هاشان به جای گل

خمپاره و مسلسل می‌كارند

همسايه‌های ما همه بر روی حوض‌های كاشيشان

سرپوش می‌گذارند

و حوض‌های كاشی

بی آنكه خود بخواهند

انبارهای مخفی باروتند

و بچه‌های كوچه‌ی ما كيف‌های مدرسه‌شان را

از بمب‌های كوچك

پركرده‌اند.

حياط خانه‌ی ما گيج است.

...

و قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده‌است

و ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می‌شود.
Thursday, April 20, 2006
پوپك رفت

پوپك گلدره، پس از تاخيری هشت ماهه از راه دريا به آسمان رسيد.
يادش گرامی
Wednesday, April 12, 2006
Firefox

اين فايرفاكس چيز بسيار مقبوليست. هم خير دنيا داره هم ثواب آخرت. برنامه‌ای كاملا رايگان كه خداييش از اينترنت‌اكسپلورر خيلی بهتر، روانتر، و ايمن‌تر كار ميكنه. هر كی با اون راحته با اينم راحته(منظورم فايرفاكسه)! ميتونيد از اينجا دانلودش كنيد. چهار پنج مگابايت بيشتر نيست. حسن اصليش امنيت بالا در برابر هكرها و كرمهای اينترنتی، سرعت بالا در باز كردن صفحات وب، باز كردن پنجره‌های متععد به صورت "زبانه " يا "تب" و كلا باحاليه زيادشه!
يه لوگوی گرفتنشو همين كنارا گذاشتم اگه حال كردين شما هم بذارين.ای خلايق به جنبش "اپن سورس" كمك كنيد.
خلاصه اينكه امتحان كنيد. ضرر نميكنيد.
ضمنا به خدا شركتش مال بابای من نيست.تازه اگرم باشه مگه بخيليد!!!!؟


- اپن‌سورس در ويكی‌پديا
Sunday, April 09, 2006
زندگينامه
دانشگاه رفتيم كشك بود
شركت زديم دوغ بود
بازار اومديم پول بود؛
قصه‌ی ما گول بود؛
Saturday, April 08, 2006
حافظ شيراز
دوش با من گفت پنهان، كاردان تيزهوش
(وز شما پنهان نشايد كرد راز می فروش)-
گفت " آسان گير بر خود كارها! كز روی طبع
سخت ميگيرد جهان بر مردمان سخت‌كوش"
وآنگهم در داد جامی كز فروغش بر فلك
زهره در رقص آمد و بربط زنانم گفت نوش
Monday, April 03, 2006
آخه روزی يه پاكت هم شد اعتياد؟
هيچی مثه يه نخ مارلبرو قرمز پايه بلند رو پشت‌بوم ساعت دو و نيم نصفه‌شب حال نميده! نخير! فقط مارلبرو قرمز پايه بلند! تازه عمرا كه با چيزی غير زيپو روشنش كنيد! چيه، پسرحاجی باكلاس نديدين!؟
Saturday, April 01, 2006
از پشت يك سوم رفت تو اوت
داداش چه خبره اينجا!؟
يكی رو به جرم دختربازی و انجام امور قبيحه و خصوصا تك‌خوری افشا می‌كنن،
يكی نگران احساسات سكسی دوست و آشناست،
يكی واسه دلداری به نوه‌ی خاله‌ی مرحومش، واسش سانفرانسيسكو ميره،
اين يكی هم حالا خاطرخواه شده داره دكون وبلاگشو تخته ميكنه! لامروت اونم واسه‌ی چند تا دختر! بابا دونه دونه، چه خبرته!؟ رفته به "خاطره"‌ها پيوسته!!! چه جوری يه دفه به همشون پيوسته؟ جل‌الخالق! خدايا ما رو هم با يكی بپيوندون! آمين